اضطراب پسر 4 ساله ام با جداشدن از من

سوالتو بپرس
سلام من یه پسر 4 سال و 8 ماهه دارو و یه پسر یک سال و نیمه دوتاشون مهد میرن من کارمندم چند وقته پسر بزرگم جلوی در مهد باید اول با من حرف بزنه که مثلا واسه عصرش برنامه بذاره یعنی فقط قصدش حرف زدنه حالا مهم نیست چه حرفی که وقت تلف کنه و از من جدا نشه دو روز پیش دیدم خیلی ناراحت و جدا نمیشه بردمش اداره یه ساعت پیشم بود دوباره بردمش مهد ولی باز با سختی از من جدا شد . ترس از جدایی از من داره مثلا دیشب برق رفت . فرداش چراغ قوه تو خونه دید برای اینکه دست نزنه و خراب نشه گفتم. دیشب از همسایه گرفتم دستش نزنی برگشت بهم گفت ینی دیشب من و داداش و تنها گذاشتی رفتی خونه همسایه ؟ یا فیلم می دید تو فیلم بچه تنها موند اومد بغض کرد درگوشم گفت مامان بچه تنها موند مامانش رفت ببخشبد طولانی شد خواهش می کنم بهم راهکار بدین تمام اطمینان رو جهت تنها نبودن بهش میدم و تا حالا نشده بدون اطلاعش جایی برم ولی این اضطراب رو داره . شبها هم دندون قروچه داره و شب ادراری
سلام اول اینکه به بچه ها دروغ نگید. هیچ چیز دروغ گفتن به بچه رو توجیه نمیکنه وقتی دروغ میگید بچه تون هم دروغگو بار میارید. دوم اینکه باید تعاملتون بررسی بشه چقدر به پسرتون استقلال میدید. ترس هاش چطوره. بعضی از بچه ها واقعا میترسن بعضی ها وابسته ان بعضی ها توجه میخوان. به نظر میرسه پسر شما مشکلش ترس باشه راهکارهایی که در مورد ترس گفته شده رو اجرا کنید و براش کتاب مرتبط بخونید
تاریخ سوال:

1395/8/5

متخصص مربوطه:

مرضیه سرباز

پرسشگر:

mina

تعداد پاسخ ها:

1

تخصص های مربوطه: